دنیای کوچک من
دنیای کوچک من

دنیای کوچک من

او...

بیــــخیـآل خیـآلـت میـشـومـ …

و مـے سپـآرمت بہ دَسـت “او” !

امـآ چہ ڪنـمـ ڪہ “او” ،

فـقـط یـڪ ضَمـیر “سـوّم شـخص غـآیـب” نیسـت …
“او” ڪســے اسـت ڪہ …

تـمـآم هـسـتـے ایـטּ اوّل شـخـص مـُخـآطـب حـآضرَت رآ …
بہ آتـش ڪشـیـده اسـت … !

معنی...

معنی کور شدن را گره ها میفهمند ..

سخت بالا بروی ساده بیایی پایین ..

قصه ی تلخ مرا سر سر ه ها میفهمند .

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن ..

چشمها بیشتر از پنجره ها میفهمند ..

عاشق...

لمس تن تو

شهوت است و گناه

حتی اگر خدا عقدمان را ببندد...

داغی لبت جهنم من است

حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند...

هم آغوشی باتو,هم خوابگی چرک آلودی ست

حتی اگر خانه خدا خوابگاهمان باشد...

فرزندمان,حرام نطفه ترین کودک زمین است

حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس...

خاتون من!

حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم,

یک بوسه

یک نگاه حتی,حرامم باد!

اگر تو عاشق من نباشی..................... *شاملو*

خدایا...




"خدایا"
چه کرد روزگارت با من
که دیگر گریه ام
آرام نمیکند مرا... ؟؟ میان انکار های تو
برای همیشــه گــُم شد
.
آن خیالی که از دوست داشتنِ تو،
ساخته بودم

دلتنگی...

وقـتی پـس از مــُدت هآ بی خــبری...

بی آنکه یک بــآر

سـراغی از مـَن بگیـــری،

میگـویی:دلـَم بـرات تنـگ شـُده

یـآ مـَرا به بــآزی گــرفته ایــ

یـآ معـنی دلتــَنگی را نمیفـَهمی...

دلتــَنگی ات ارزانــی خودَتــــ