خواستم بگویم که کیستم... دیدم نگفتن بهتراست !... چه سود آنکه با من نمی ماند، همان بهتر که نشناسد...مرا... ... آنکس که می ماند، خود, خواهد شناخت
ادامه...
از جایی که من هستم... از نقطه ای که من ایستاده ام جهان پر از خاطرات بیهوده ایست که حول محور نبودنت..... می چرخد............ من از این چرخش بیهوده زمین.... نه از بودنم در اینجااز ایستادنم بی تو روی نقطه ای که هستم..... دارم می میرم .......!!
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند،
دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست آن عزیزت عهد و پیمانت شکست،
دیدی ای دل در خیابان یک یار نیست هیچکس در زندگی غم خوار نیست،
دیدی ای دل حرف من بیجا نبود از برای عشق اینجا جا نبود
تو بهار عمر را دیدی چه شد زندگی را هیچ فهمیدی چه شد،
دیدی ای دل دوستی ها بی وفاست کمترین چیزی ک میابی وفاست
ای دل اینجا باید از خود گم شوی عاقبت هم رنگ این مردم شوی.
بسیار عالی. خیلی لذت بردم. ممنون