خواستم بگویم که کیستم... دیدم نگفتن بهتراست !... چه سود آنکه با من نمی ماند، همان بهتر که نشناسد...مرا... ... آنکس که می ماند، خود, خواهد شناخت
ادامه...
عادت میکنم به داشتن چیزی و سپس نداشتنش... به بودن چیزی و سپس نبودنش... تنها عادت میکنم... اما فراموش نه!! شبها زیر دوش آب سرد رها میکنم بغض زخم هایم را درحالی که همه میگویند... خوش به حالش!!! چه زود فراموش میکند.
سمیرا
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 ساعت 11:20 ق.ظ