نمیدانم سالها گناه و لجبازی، این نگاهت را از من گرفته یا نه؟
ای خدایِ محمد، دلم تنگ است....
ای خدای رمضانهای از کف رفته...خدای شبهای قدر..میشنوی؟
دلم تنگ است و به تو روی آوردم . تو که بهترین پناهی.
آیا دستِ رد به سینه ی پر گناهم می کوبی یا اشکهای غریبانه ام را با بوسه ای از روی گونه ام پاک می کنی.
سوگند که حاضرم ...
تا ابد پشت این در بمانم اما آواره ی کوچه های تاریک معصیت نشوم.
تو را به خداییت سوگند، به بغض کودکی که در بستر خالی پدر نشسته قسم....
بی وفایی هایم را با بی نگاهی جواب نده...
سلام
داداش خوبی؟
میشه بهم یاد بدی چطوری عکس بزارمن تو وبلاگ؟؟؟
بدجور لازممه
به بلاگفا میزارم اما بلاگ اسکای نمیشه
منتظرم بیای تو نظرات بگی
مرسی
سلام جواب سوالتو تو وبلاگت قسمت تماس با مدیر دادم. امیدوارم کامل بوده باشه