دنیای کوچک من
دنیای کوچک من

دنیای کوچک من

به دادم میرسی...؟

زائری بارانی ام ، آقا به دادم می رسی؟

بی پناهم خسته ام، تنها، به دادم می رسی؟

گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام

ضامن چشمان آهوها، به دادم می رسی؟

از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند 

گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟ 

ماهی افتاده بر خاکم لبالب تشنگی 

پهنه آبی ترین دریا، به دادم می رسی؟

ماه نورانی شب های سیاه عمر من

ماه من ، ای ماه من، آیا به دادم می رسی؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

هشتمین دردانه زهرا، به دادم می رسی؟

باز هم مشهد ، مسافرها، هیاهوی حرم

یک نفر فریاد زد: آقا به دادم می رسی؟

نظرات 1 + ارسال نظر
احسان جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:07 ق.ظ http://atashbax.blogsky.com

باز کبوتر دلم بال و پری گشوده است..
باز هوای دیدن صاحب خود نموده است..
باز رهیده از قفس تا که رود به بام تو..
باز زدل خیال تو تاب و توان ربوده است..

این روزا محتاج دعام . عاجزانه میخوام دعام کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد