دنیای کوچک من
دنیای کوچک من

دنیای کوچک من

اتل متل...

اتل متل جدایی

عروسکم کجایی

گاو حسن پریشون

یه دل داره پر از خون

عشقم رفته هندستون

خونم شده قبرستون

یه عشق دیگه بردار

یه دنیا قصه بردار

اسمشو بزار بچگی

تا آخره زندگی

هاچین واچین تموم شد

عمر منم حروم شد


 

تعهد...

تـَــعـَـهُد دآشـــتـَـن قـَـشـَـنگه,حـَــــــتی تـَــعـَلـُـق دآشــــتَن
ایــن کــه بـــدونی مال ِ کـَــسی هـَـــستی..سـَــهمِ کـَــسی هـَـستی
اونـَـــم مال ِ تـــو ِ ..حـَـــق ِ تـــو ِ
مـُـــهم نــیست ایـــن تـَـعَهـُـد امـــــضآء بـــشه تـو یه کـــآغـَـذ...
اصــــلش سـَــنـَـد خـــوردَن تـــوی ِ قـَـــلبآمــونه..

بیخیال...

همیـشـــ ـہ دقـیــــقـآ وقـتــــی پـُـر از حــــــرفـــی

وقتــــــی بـغــــض میکنـــــی

وقتــــــی داغـونــــــی

وقتــــــی دلــِت شکستــــ ـہ

دقـیــــقـا همیـــن وقـتــــآ

آنقــــدر حـ ـرف دآری کــــہ فقــط میتونــی بگـ ـی :

"بیخیـــــــــــال"

برگ...

راهی جز سقوط ندارد برگ پاییزی ؛

وقتی می داند درخت ؛

عشقِ برگِ تازه ای در سر دارد..............

سحر...

شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران
باران
پرمرغان نگاهم را شست
آب رویای فراموشیهاست
خواب را دریابم
که در آن دولت خاموشیهاست
من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها می بینم
و ندایی که به من می گوید :

گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است ... 

زنانه...

زن نیستم اگر زنانه پای عشـقــم نایستم!
من از قبیله ی زلـیخـــا آمده ام…
آنقدر عشـقـت را جــار می زنم تا خــدا برایم کف بزند!
فرقی نمی کند فرشـــته باشی یا آدم
یوســف باشی یا سلـیمـان!
قالیچه ی دل من بدون اسم رمــز ِ نام ِ تـــو پــرواز نمی کند…
زنــانــه پای این عشــق می ایستــم…

روزگاری...

روزگاری خواهد رسید...

همچنان که در آغوش دیگری خفته ای...

به یاد من...

ستاره هارا خواهی شمرد تا آرام شوی!

دلت هوایم را خواهد کرد...

به یاد خواهی آورد با هم بودن هایمان را...

به یاد خواهی آورد خنده هایم را...

به یاد خواهی آورد اشک هایم را...

مطمئنم در آن لحظه در دلت میگویی: من تو را میخواهم!