دنیای کوچک من
دنیای کوچک من

دنیای کوچک من

دریا...

کفش کودک را دریا برد.
کودک روی ساحل دریا نوشت:
دریای دزد!!!!!!
آن طرف تر مردی که صید خوبی داشت روی ماسه ها نوشت:
دریای سخاوتمند!!!!!!!
موجی آمد و نوشته ها را شست و آرام گفت:
از قضاوت دیگران نهراس اگر میخواهی دریا باشی.....!!!!!